دستنوشته های من، پروشا .ی.س

آخرین مطالب

امکانات وب

شعر

کوهی از خزعبلاتم را جلوی چشمانم دارم کوهی از حماقت من خوش خیال نبودم بدبین هم نبودم کاش زودتر شروع می کردم حلقه را دور گردنم می چرخانم همانطور که یکی حلقه را در انگشتانش می پیچاند اگر گلدان سفیدم را نشکنم گلویم سیاه می شود اگر برگ های سبز را نکنم لبانم رنگ خواهند باخت من به پرده های اتاقم دل خواهم باخت بلکه بتوانم بهشان چنگ بزنم شیشه می ریزد من نشکاندمش باد گرمی لا به لای موهایم مارش می رود بگذار دستنوشته های من، پروشا .ی.س...ادامه مطلب

ما را در سایت دستنوشته های من، پروشا .ی.س دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7enshaham10e بازدید : 63 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 2:16

انشا : یک صبح بهاری ( پایان ترم )

ساعت 7 صبح است. بیدار شدن در این هوای سنگین بهاری برایت عذاب است، عذاب! انگار به تخت خوابت میخ شده ای. کاش شده بودی. میخ شدن به تخت عذر خوبی برای بیرون نیامدن از آن است. اگر کسی داخل اتاق شود و بپرسد:« پس چرا هنوز در تخت مانده ای؟» پاسخ خواهی داد:« اخر میدانی، یک میخ کوجک مرا به تختم وصل کرده.» و در دستنوشته های من، پروشا .ی.س...ادامه مطلب

ما را در سایت دستنوشته های من، پروشا .ی.س دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7enshaham10e بازدید : 65 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 13:07

تسلیت

... فقط ممنونم از اونایی ک اجازه ندادن تا الان هیچ تروریست آشغالی امنیت ما رو زیر سوال ببره و هنوزم تلاش شونو میکنن... یادمونم نره ک اونا تموم سعی شونو میکنن، حداقل ما بارها این جور حملاتو مهار کردیم... بیاین فقط به دعا کردن بسنده نکنیم، البته اونم تاثیر زیادی دارع، ولی اگ شخص مشکوکی دیدین حتما خبر دستنوشته های من، پروشا .ی.س...ادامه مطلب

ما را در سایت دستنوشته های من، پروشا .ی.س دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7enshaham10e بازدید : 55 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 13:07

انشا - موضوع: کتاب، از دید یک ویراستار

صبح ها ساعت 7 بیدار شو، داخل یک اتاق پر از حشرات شو و تا 2 بعد از ظهر آن جا غلط غلوط شبه نویسنده ها را درست کن. این یک تعریف ساده و نه چندان دلنشین از ویرایش است. گاهی که عنکبوت ها زیاد از سروکولم بالا می روند یا موریانه ها زیادی خرچ خرچ می کنند، به این فکر می افتم که چه کسی به این بی سواد ها گفته ب دستنوشته های من، پروشا .ی.س...ادامه مطلب

ما را در سایت دستنوشته های من، پروشا .ی.س دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7enshaham10e بازدید : 56 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 18:04

تبادل تلگرامی :)

سلام بچه ها ی کانالی هست ک مخاطبش نوجوون و مخصوصا نوجوونای خیلی نوجوونه، آدرس اش: @Pendareraha

ی سر بزنین، من ک پستاشو دوس دارم

نوشته شده توسط پروشا در ساعت 12:52 | لینک |

دستنوشته های من، پروشا .ی.س...

ما را در سایت دستنوشته های من، پروشا .ی.س دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7enshaham10e بازدید : 63 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 18:04

داستان ده کلمه ای

1. دستم را میان ادویه ها چرخاندم، فریاد زد: « نجاتم بده!»

2. صدای پای گله اسب های وحشی مرا از پا درآورد.

برچسب‌ها: داستان ده کلمه ای

نوشته شده توسط پروشا در ساعت 21:31 | لینک |

دستنوشته های من، پروشا .ی.س...

ما را در سایت دستنوشته های من، پروشا .ی.س دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7enshaham10e بازدید : 59 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 18:04

:)))

گربه چشم های زرد داشت با موهای سیاه. دمش را اغواگرانه در هوا چرخاند. گربه دیگر چشم های آبی داشت و سفید بود. دم گربه سفید موقرانه رو به پایین بود. لکه های خون روی بدن گربه سفید پاشده شده بود. طوری که همه لکه ها را می دیدند. روی پیکر گربه سیاه چیزی معلوم نبود اما او هم بوی خون می داد. بو آنقدر ضعیف بود که کمتر کسی متوجه آن می شد.هر دو آنجا بودند. آنجا که به پیرزن شلیک شد.
برچسب‌ها: نوشته

نوشته شده توسط پروشا در ساعت 21:35 | لینک |

دستنوشته های من، پروشا .ی.س...

ما را در سایت دستنوشته های من، پروشا .ی.س دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7enshaham10e بازدید : 40 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 18:04